تقلید کردن شازده کوچولو
وقتی شازده کوچولو نگاهش به کارهای بزرگترها هست نتیجه این میشه...
نویسنده :
Cheshmeh
0:33
تولد دو سالگی
امروز ۲۷ تیر ۹۷ و آقا مهراد مامان ۲ ساله شد. ۲ سال با خاطرات شیرینش زندگی من و باباییش رو مملو از عشق و شادی کرده. امشب برا گل پسری جشن نگرفتیم که به امید خدا جمعه بریم بیرون و تولد دو سالگیش رو جشن بگیریم. ...
دست سوخته
دیشب آقا مهراد و من خونه آقاجون بودیم. شازده کوچولو مثل همیشه شیطنت می کرد. اما این بار شیطنت هاش باعث سوختگی دستش شد. سه تا از انگشت هایش سوخت و تاول زد. چند ساعتی هم گریه و بی قراری می کرد. ...
نویسنده :
Cheshmeh
15:35
بلبل زبونی
مدت زیادی گذشته که مامانی وقت نکرده سری به وبلاگ گل پسری بزنه اما تو همین مدت کلمات جدیدی یاد گرفتی که خیلی بامزه تلفظشون می کنی مثلا عمو حنی که عمو حمید، عمو ادی که عمو علی، ادوم که بادوم، بوباه که روباه، ممبور که زنبور، گوگه که خاله، پیب که سیب، دادادی که داداشی و آخرین کلمه، خوردن که فقط حرف خ رو می کشی. قربون زبون شیرینت نانانی ...
نویسنده :
Cheshmeh
15:51
دوران سختی
الان چند روز که آقا مهراد از شیر گرفتم. کوچولو مامان خیلی سختش شده و بهونه می گیره. بدتر از همه گریه میکنه. کاش این دوره از زندگیش زود تموم بشه که پسر مامان کمتر زجر بکشه. خدایا به من هم صبر بده ...
نویسنده :
Cheshmeh
1:20
شکلات
چند روزی بود که آقا مهراد مهمان خونه ی باباجونش بود. سرگرمی که خیلی دوست داشت آب بازی بود اونم آب بازی با آبسردکن. روزی باید چندبار لباساهاش رو عوض می کردیم. اما روز آخر رفت سراغ کیف مادرجون و شکلات دید. حالا هر وقت میریم خونه باباجون، شازده اول میره سراغ کیف و چند تا شکلات برمیداره و نوش جان می کنه. ان شاءالله که همیشه شیرین کام باشی نفس مامانی ️...
نویسنده :
Cheshmeh
23:40
عروج عموی مهربان
الان چند روز که آقا مهراد، عموی مهربونش رو از دست داد. عمویی که عمو گفتن رو یادش داد، عمویی که بغلش می کرد و باهاش بازی می کرد. عمویی که مهمان نواز و سرشار از مهربونی بود. عموی مهربانم یادت همیشه در خاطرمان جاودان است و ماندگار ...
نویسنده :
Cheshmeh
13:56