Mr mehradMr mehrad، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره
Miss MehranaMiss Mehrana، تا این لحظه: 4 سال و 4 ماه و 2 روز سن داره

Mr mehrad

تاب بازی

آقا مهراد به تاب بازی علاقه زیادی دارد. هر موقع گهواره ای می بیند سریع سوارش می شود. اما این بار آقا یک شیطنت جدید یاد گرفته و روی لبه گهواره می ایستد و کلی ذوق می کند. قربوووووون خنده های شیرینت مامانی ...
10 آذر 1396

شیرین زبانی

آقا مهراد کلمات جدیدی یاد گرفته که یکیشون مَمو یعنی عمو. کلمه بعدی که آقا مهراد هنگام بازی کردن به زبان می آورد کلمه دَتی است. جمله دو داغ هم که همیشه سر زبانش است به این معنیست که اتو داغ است. شیرین ترین دوران، دوران حرف زدن فرشته های آسمانی. ممنونم خداجون که این نعمت رو به من عطا کردی.
2 آذر 1396

فوت کردن

امروز برا آقا مهراد تخم مرغ آبپز کردم. زمانی که داشت صبحانه میخورد متوجه شد که تخم مرغ ها داغ هستند و امروز برای بار اول فوت کردن رو یاد گرفت. حالا که هر چی داغ باشه لبای کوچولوش رو غنچه می کنه تا فوتش کنه. ️...
6 آبان 1396

مهمان

این چند روز ما مهمان های عزیزی داشتیم. به آقا مهراد هم خیلی خوش گذشت و با زهرا و ضحی خانم بازی کرد. خاله فاطمه هم موهای شازده کوچولوی ما رو کوتاه کرد. آقا مهراد و ضحی خانم در حین ماهیگیری ...
29 مهر 1396

شیرین زبانی

چند روزی هست که شازده کوچولو کلمات جدیدی را به زبان می آورد که من و بابایی متوجه معنی این کلمات نمی شویم مانند گوگو اما دو تا از این کلمات برای من خیلی شیرین و دوست داشتنی هستند که یکیش نانانی یعنی مامانی و دیگری دو دا که به معنی دوست دارم، می باشد. زمانی هم که  خونه آقاجون هستیم و آقا فرزاد هم آنجاست نفس مامانی میره پیشش و میگه نی نی. گاهی اوقات هم که آقا مهراد از خواب بیدار میشه با زبان بچگانه خودش یا آخ می گوید یا اوه. شیرین زبان مامانی به امید روزای شیرین زندگیت ️ ...
29 مهر 1396

کلمات جدید

چند روزی هست که مامانی فرصت نکرده خاطرات آقا مهراد رو داخل وبلاگش به ثبت برسون. یکی از این دلایلش هم خود شما هستی. از زمانی که به راه افتادی شیطنت های شما هم بیشتر شده. الان هم که داره به جمع دندونات اضافه میشه همش بهونه می گیری. اما شیرین زبونیات تمام این شیطنت هاتو کم رنگ می کنه. الان دیگه منو مامانی صدا میزنی. ماشین سنگین که میبینی با ذوق میگی دید دید. اگه چای یا غذا داغ باشه میگی دا. سفره که پهن بشه دوان دوان میایی میشینی و میگی نونو. اما وقتی شیشه ی داروهات رو میبینی فرار میکنی. مامانی که میخواد بهت دارو بده گریه می کنی و میگی بابا. موقعی هم که می رویم خونه باباجونی، میری دنبال دایی محمد و صداش میزنی دایی. عاشقتم ما...
1 مهر 1396
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به Mr mehrad می باشد