امروز ۲۷ تیر ۹۷ و آقا مهراد مامان ۲ ساله شد. ۲ سال با خاطرات شیرینش زندگی من و باباییش رو مملو از عشق و شادی کرده. امشب برا گل پسری جشن نگرفتیم که به امید خدا جمعه بریم بیرون و تولد دو سالگیش رو جشن بگیریم. ...
چند روزی هست که شازده کوچولو کلمات جدیدی را به زبان می آورد که من و بابایی متوجه معنی این کلمات نمی شویم مانند گوگو اما دو تا از این کلمات برای من خیلی شیرین و دوست داشتنی هستند که یکیش نانانی یعنی مامانی و دیگری دو دا که به معنی دوست دارم، می باشد. زمانی هم که خونه آقاجون هستیم و آقا فرزاد هم آنجاست نفس مامانی میره پیشش و میگه نی نی. گاهی اوقات هم که آقا مهراد از خواب بیدار میشه با زبان بچگانه خودش یا آخ می گوید یا اوه. شیرین زبان مامانی به امید روزای شیرین زندگیت ️ ...
آقا مهراد عاشق آب بازی بخصوص وقتی که میره حموم کلی تو وان خودش بازی میکنه و به زبون خودش آواز میخونه. وقتی هم که میریم خونه آقا جونی، سریع خودشو میرسونه به آب سرد کن و لباساشو خیس میکنه.
آقا مهراد مامان خیلی بلا شده. دیروز خونه مادر جون بودیم. آقا رفته بود شیر گاز پلوجوش رو باز کرده بود. مدتی گذشت آقاجون برا بابایی آقا مهراد چای ریخت که شیطون بلا رفت بطرف چای و دستش رو زد به استکان و یک کوچولو دستش سوخت.
آقا مهرادی، تقریبا از 5 ماهگی واژه ی دَدَ را به زبان آوردی و من و بابایی کلی ذوق کردیم. هر ماه یک واژه ی جدید را یاد گرفتی و الان که 9 ماهه شدی واژهای بَ بَ، دو دو، نَ نَ، اغو و گوقِ را هم به زبان می آوری. واژه های دَدَ و بَ بَ را با کمک بابایی و واژه ی دو دو را از مادر بزرگ یاد گرفتی.